اختصاصی فوسبال؛ فلیک و کشتی به گل نشسته مانشافت؛ ستاره پنجم در آسمان خلیج پارس رویت خواهد شد؟!
آیا هانس دیتر فلیک میتواند ستاره پنجم را برای آلمان به دست آورد؟!
سرزمین های زیادی وجود ندارد که آلمانی ها در آنجا طعم شکست را چشیده باشند اما در روسیه لعنتی جریان همیشه متفاوت رقم خورده است. خبری از جنگ خانمان سوز و سرمای کشنده سرزمین تزارها نبود، این بار اما تابستان روسیه باعث شد تا ژرمن ها تا مغز استخوان یخ بزنند. استادیوم های روسیه آبستن حوادثی بود که برای المان ها سابقه نداشتند.
بازی با کره جنوبی تمام نشده بود که طوفانی از انتقادات و تحلیل های ویرانگر، مانشافت و لوو را در نوردیدند. گفته می شد غرور، ضعف جسمانی، نبود مهاجم تخصصی، اتوبوس آماده به پارک حریفان و ... متهمان اصلی شکست و حذف تحقیر آمیز ژرمن ها هستند. اما خیلی زود معلوم شد تمامی تحلیل ها با وجود ظاهر موجهشان، در باطن کوته نظرانه بوده اند.
کشتی ناخدا لوو خیلی پیشتر از روسیه به گل نشسته بود و او بجای در پیش گرفتن مسیری درست، با تقلید کورکورانه از تاکتیک های امثال گواردیولا و کونته، کشتی جنگی مانشافت را به مسیری تاریک برده بود.
اعتماد بیش از حد یا نبود جانشین؟
تعلل فدراسیون در اخراج لوو تا حدودی قابل درک بود. بهترین مربی آلمان ها در بند بندر نشینان انگلیسی گرفتار شده بود و شاید خودش نیز علاقه ای به ترک لیورپول تازه اوج گرفته نداشت. هر چقدر هم که مانشافت در مسیر تاریک لوو حرکت می کرد فدراسیون هیچ جایگزین مطمئنی برای مربی قهرمان جهان در دست نداشت.
در چشم انداز آینده فوتبال آلمان با یواخیم لوو هیچ نقطه روشنی دیده نمی شد. حافظه فوتبالی طرفدار آلمان نتایجی را با لوو دیدند که شاید نسل های آینده، حقیقت وجودی آنها را باور نکنند. باخت به تیم هایی مثل کره، مقدونیه شمالی و تحقیر مقابل اسپانیا با هیچ متر و معیار تیم ملی آلمان در تاریخ همخوانی ندارد و نخواهد داشت.
اما می گویند در ناامیدی بسی امید است. اخراج کواچ از بایرن موجب ظهور مردی کاریزماتیک این بار در قالب سرمربی شد. هانسی فلیک خیلی زود نشان داد که خورشیدی تابان است نه یک مرد همیشه در سایه. مهم نیست فلیک چگونه از بایرن جدا شد و به مانشافت رسید، حالا او ناخدای جدید کشتی ژرمن هاست و عده ای با شناخت از او توقع ستاره پنجم و ارتقا مانشافت به پر افتخار ترین تیم جهان را دارند.
در روز های اخیر کارشناسان و پیشکسوتان فوتبال آلمان مصاحبه های مختلفی انجام داده و هرکدام از تیم فلیک توقعات خاص خودشان را ابراز کرده اند. در این نوشتار قصد دارم به چرایی واقع گرایانه بودن توقع قهرمانی در قطر نگاهی داشته باشم.
بازگشت شور و هیجان تیمی
قضاوت تیم فلیک بعد از سه بازی ساده، شاید کوته بینانه به نظر آید. اما با مقایسه آلمان سالیان اخیر که گویی انگار بازیکنان برای تفریح و استراحت به اردوی مانشافت می آمدند با تیم فلیک به وضوح شاهد تفاوت ها خواهید شد.
بازی ارمنستان برهان روشنی بر شور و هیجان تیمی مانشافت تحت هدایت فلیک است. ضرب آهنگ سریع پاس های تیمی، جو نیمکت و روحیه بالای تیم درون زمین در این بازی کاملا نمایان بود. اگر به نقش هیجان و شور در فوتبال اعتقاد ندارید به ایتالیای مانچینی در یورو 2020 نگاهی بیاندازید که با بازیکنانی متوسط و فقط با تکیه بر روحیه تیمی بالا قهرمانی را بدست آوردند.
گذر از کابوس سه دفاعه
چرا لوو بدون هیچ پشتوانه ای از سه دفاعه استفاده می کرد؟ گمان می کنم طرفداران فوتبال آلمان هیچگاه جواب این سوال را نخواهند فهمید! تنها چیزی که مشخص است سیستم 3 دفاعه لوو یکی از بزرگترین متهمان شکست های سالیان اخیر مانشافت بوده است.
کمترین گناه سیستم 3 دفاعه، کشتن خلاقیت وینگرهای تراز اول آلمان نظیر گنبری و سانه بوده است. نبود فولبک های با کیفیت در تیم هم استفاده از این سیستم را بیش از پیش مضحک جلوه می دهد.
خوشبختانه مانشافت فلیک از اولین بازی نشان داد که قرار نیست سیستم 3 دفاعه را تحمل کنیم. شاید فوتبال آلمان در سالیان اخیر در پرورش بازیکن در چندین پست ضعیف عمل کرده باشد، اما هنوز هم بیش ترین بازدهی بازیکنان ژرمن در سیستم 4-2-3-1 نمایان می شود.
بزرگترین نگرانی نگارنده استفاده تیم های بزرگ فوتبال آلمان یعنی بایرن مونیخ و دورتموند از سیستم های متفاوت در سال منتهی با جام جهانی است. از آنجا که شاکله اصلی مانشافت را بازیکنان بایرن تشکیل می دهند استفاده از سیستم های متفاوت قطعا در عملکرد ملی پوشان ملی پوشانی آلمانی تاثیر منفی خواهد گذاشت.
خط میانی رویایی
باید قبول کنیم کارخانه بازیکن سازی فوتبال آلمان دیگر مثل سابق مهاجم و مدافعان قدرتمندی تولید نمی کند. خوشبختانه یا شوربختانه اغلب خروجی این کارخانه ها، هافبک هایی با کلاس جهانی و درجه یک بوده است. اما هانسی تبدیل تهدید به فرصت را خوب بلد است.
فلیک همانطور که در بایرن نشان داد می تواند سیستم تیمش را بر مبنای خط هافبک قدرتمند به رهبری کیمیش بنا کند، در مانشافت نیز همین روش را ادامه خواهد داد تا با یک کمربند میانی مستحکم، خلاقیت رقبا را در نطفه خفه نماید. هماهنگی عالی کیمیش و گورتسکا اگر با خلاقیت محمود داهود یا گوندوغان ترکیب شود می تواند بهانه گل نزدن از مهاجمان بی دقت مانشافت را بگیرد.
بهترین دروازبانان جهان در ترکیب
هرچند داشتن چندین دروازبان کلاس جهانی دردسر شیرینی برای سرمربیان مانشافت است، اما به داوری من یواخیم لوو با مصاحبه های مختلف در مورد نویر و تراشگن تمرکز هر دو دروازبان را بهم زده بود.
از فلیک انتظار می رود به گونه ای دوستانه تر و عادلانه تر این دردسر شیرین را مدیریت کرده و مهترین نقطه قدرت ترکیب را مانند لوو به ضعف تبدیل نکند. قطعا تجربه و کیفیت بالای سوپرمانو در قطر از اصلی ترین عوامل موفقیت ژرمن ها خواهد بود به شرط آنکه حد بالایی از تمرکز و آرامش در تیم حاکم فرما باشد.
انتخاب های صحیح فلیک
دعوت برخی از بازیکنان سطح پایین و عدم دعوت از بازیکنان شایسته در دوران لوو کاملا مشهود بود. اما هانسی فلیک از اولین مصاحبه، به روشنی بیان داشته که ترکیب مانشافت جای شایستگان است.
دعوت از بازیکنایی نظیر داهود، آیدمی، هافمن، ویترز، باکو و همچنین عدم دعوت از بازیکنانی نظیر جان و گینتر (امیدوارم بعد رفع مصدومیت هم ادامه دار باشد) به خوبی نشان می دهد فلیک راه بسیار درستی را در پیش گرفته و می خواهد فارغ از علایق شخصی بهترین ترکیب ممکن را به زمین بفرستد.
فوتبال با تاکتیک از پیش تعیین شده
با مربیان ضد تاکتیک می شود شگفتی خلق کرد، اما نمی شود قهرمان شد. هانسی فلیک یک روباه تاکتیک است که در همه بازی ها صرف نظر از نام و قدرت حریفان، بازیکنانش را با یک تاکتیک مشخص و بر پایه پرس شدید در یک سوم دفاعی حریف وارد زمین می کند.
تاکتیک فلیک بر خلاف لوو کاملا سر راست و بی عملکرد اضافه انجام می شود و هدف تیم، ضربه زدن به حریف در سریع ترین زمان ممکن و بیشترین تعداد ممکن است. تیم فلیک حریصانه از دقیقه یک به دنبال گل است و این هدف را تا سوت پایان بازی ادامه می دهد. این روحیه ایست که در سالهای پایانی لوو گم شده بود. |
هانسی دیتر فلیک نشان داده است که اعتقادی به پاس های بی هدف تکراری، بردن بیهوده توپ به کناره ها و سانتر های کور ندارد. تیم فلیک با ایجاد مثلث های سریع در پشت وینگرها فرصت را برای هافبک های تیم ایجاد می کند تا با پاس های عمقی ویرانگر، دفاع هر تیمی را نابود کنند.
استفاده بسیار مناسب از عمق خط دفاع حریفان، امضای منحصر به فرد تاکتیکی فلیک است که در صورت اجرای درست توسط بازیکنان، مجال فکر کردن را از دفاع حریف می گیرد. تنها دغدغه، نبود مهاجمی با کلاس بالای فوتبال در ترکیب فعلی مانشافت است که بار گلزنی تیم را به دوش سایر بازیکنان می اندازد.
شکی وجود ندارد که فلیک با هوش بالای خود در سریع ترین زمان ممکن خواهد توانست راه حلی برای این مشکل بزرگ بیابد.
ضعف حریفان
دلم می خواهد بگویم اگر مانشافت خودش قدرتمند باشد نیازی به فکر کردن به ضعف رقبا نیست. اما خوب می دانیم اینها شعار است و قهرمانی در هر رقابت، ترکیبی از عوامل مختلف از جمله ضعف رقباست.
فرانسه مدافع عنوان قهرمانی در حال حاضر اوضاع خوبی در خط دفاع، دروازه و حتی هافبک ندارد. برزیل و آرژانتین از سطح اول فوتبال جهان فاصله گرفته و بعید به نظر می رسد مدعی کسب جام باشند. از طرفی اسپانیای انریکه برای قهرمانی جهان بیش از حد جوان است و شاید تنها رقیب مانشافت همان رقیب سنتی در اروپا یعنی ایتالیا باشد.
به گمان من اتفاقات یورو بیش از اینکه نشانگر کیفیت فنی ایتالیا باشد، کیفیت روحی و شور و شوق بازیکنان ایتالیا برای فراموش کردن سالهای ناکامی را نشان می داد. بعید می دانم ایتالیا با سطح فنی تیمی که در یورو داشت بتواند در قطر نیز خوش شانس باشد.
مهاجمان ایتالیا در گل نزدن دستکمی از مهاجمان آلمان ندارند و به وضوح در سایر پست ها نیز کیفیت بازیکنان مانشافت زیر نظر یک مربی عالی، بهتر از آتزوری خواهد بود.
آینده مانشافت و بوندسلیگا؛ سیاستهای صحیحی وجود دارد؟
در پایان، تمام نگرانی ها و دغدغه های هواداران فوتبال آلمان از نبود بازیکنان کلاس جهانی در برخی از پست ها کاملا منطقی و قابل درک است اما همین ترکیب فعلی هم با یک مربی کاربلد می تواند بر قله فوتبال جهان فرود آید.
باید به این نکته توجه کرد که کشتی فوتبال آلمان با یواخیم لوو به گل نشسته ولی هنوز می تواند به حرکت درآید. سه بازی اخیر مقدماتی جام جهانی ثابت می کند که با هدایت فلیک در آینده نزدیک و به رسم همیشگی، دریای موفقیت در تسخیر ژرمن ها خواهد بود.
فارغ از هر نتیجه ای در قطر، با اطمینان می توان گفت فلیک بهترین گزینه هدایت مانشافت برای سالیان دراز خواهد بود. بدون هیچ شکی نباید فراموش کرد که اگر باشگاه های آلمانی سیاست پرورش بازیکنان ملیت های دیگر مانند فرانسه و انگلیس را در پیش گیرند، فلیک عصای جادویی نخواهد داشت و مانشافت روز به روز ضعیف تر خواهد شد.
شوربختانه سیاست روز باشگاه های مهم بوندسلیگا هر کدام به نحوی دچار مشکلات بنیادی شده است. بایرن مونیخ بعنوان پرچمدار باشگاهای آلمان سیاست استفاده از استعدادهای برتر فرانسوی را در پیش گرفته است. همچنین این تیم با خریدهای استعدادهای شکوفا نشده آلمانی و نیمکت نشین کردن آنها گام مهمی در عدم پیشرفت این استعداد ها ایفا می کند.
از سوی دیگر بوروسیا دورتموند به پرورشگاهی برای استعدادهای انگلیسی، سوئیسی، آمریکایی و اخیرا فرانسوی تبدیل شده است تنها به این دلیل که از لحاظ رسانه ای استعدادهای این کشورها بزرگنمایی می شوند و قیمت بیشتری خواهند داشت.
در مورد نقش مخرب سالیان اخیر باشگاه های آلمان در تضعیف مانشافت جای بحث زیادی وجود دارد و در حوصله این نوشتار نیست. با این وجود اطمینان دارم آینده نزدیک مانشافت با همین بازیکنان و انتخاب های صحیح فلیک بسیار روشن خواهد بود ولی برای آینده دور نیاز به تغییر سیاست گذاری در فوتبال آلمان ضروری می نماید.